24 ساعت از زندگی پسرها چگونه می گذرد؟؟؟!!!
8 صبح: تو رخت خواب…..
9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
10 صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)
11 صبح : از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)
12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه 99 تا میس کال 199 تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
1 ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم علی جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….علی جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه
2 ظهر:ماماااااااااااااان …..ناهار
3 ظهر:مامااااان جورابام کو؟
4عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
5 عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
6 عصر:به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر 10 ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش 2ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره کمک و امداد…)
7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی علی آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …
8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
10شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه خیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
2شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟
نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)
24 ساعت از زندگی دخترها چگونه می گذرد؟؟؟!!!
5صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..
6 صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .
7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت 12 ظهر کلاس داره!!!!!!!!
8 صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم 18 کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…
9صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)
10 صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .
11 صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون 19 تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .
12 ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )
1 ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از 1.5 ساعت که قضیه خواستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .
2 ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!
3 ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!
4عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.
5 عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.
6 عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.
7 عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.
8 غروب: دختر در حال پیاده شدن از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.
9 شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)
10شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!
2شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.
5 صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره sms داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!
معلم
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارادخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد
داستا ن کوتاه بسکوئیت
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت، آن مرد هم همین کار را میکرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بیادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی میخواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلیاش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیتهایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد!
دکتر علی شریعتی میگه:
دوست دارم در خیابان با کفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم
تولد
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک...!
پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت، ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . !
داستان کوتاه مارمولک:
شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند
این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب کرد ! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !
اما براستی چه اتفاقی افتاده بود ؟ که در یک قسمت تاریک آنهم بدون کوچکترین حرکت، یک مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنین موقعیتی زنده مانده !
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده ؟ چگونه و چی می خورده ؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد !
مرد شدیدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. و این است عشق ! یک موجود کوچک با عشقی بزرگ
دکتر شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !...
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »
نظررررررررررررر بدید !
دیکته
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم
یا سیل می بارد و یا باران ندارد
بابا انارو سیب و نان را می نویسد
حتی برای خواندنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هاست
هی می نویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران میاید
این انتظار خیسمان پایان ندارد
ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
غلامعلی شکوهیان
چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم
ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و
بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین
؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی
هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ... پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوستت دارم .
مهر مادری
مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یک روز اون اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم و فورا از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت، هووو، مامان تو فقط یک چشم داره
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم.
کاش زمین دهن وا میکرد و منو ، کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد
روز بعد بهش گفتم، اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟!!
اون هیچ جوابی نداد
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم، چون خیلی عصبانی بودم
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم
اونجا ازدواج کردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی
از زندگی، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه هاشو
وقتی ایستاده بود دم در، بچه ها به اون خندیدند
و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا اونم بی خبر
سرش داد زدم، چطور جرات کردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟!
گم شو از اینجا! همین حالا
اون به آرامی جواب داد، اوه خیلی معذرت میخوام.
مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم، و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد
یک روز، یک دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپور
برای شرکت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم
بعد از مراسم، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون البته فقط از روی کنجکاوی
همسایه ها گفتن که اون مرده
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم
اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فکر تو بوده ام.
منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میای اینجا
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تو رو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی، تو یه تصادف، یک چشمت رو از دست دادی
به عنوان یک مادر، نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو
برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه
با همه عشق و علاقه من به تو
مادرت
نظر بدید
شما تحت تاثیر کدام رنگ هستید?
متولدین فروردین: سرخ
رنگ سرخ سبب شده تا متولدین فروردین به دفعات عصبانی شوند ولی به محض آن که شراره های خشم خاموش شد به سرعت تبدیل به آدم هایی شاد و بانشاط می شوند. متولدین فروردین افرادی آرمانگرا? مصمم و با اراده هستند و از احساسات گرایی خوششان نمی آید. هیچ کس نمی تواند مثل آنها قاطع و خشن باشد ولی در این حال کمتر کسی معصومیت و عاطفه آنها را دارد. آنها هرگز تحمل شکست را ندارند وبه گونه ای افراطی راجع به نتیجه نهایی هر چیز? از عشق گرفته تا مسابقه فوتبال? بسیار خوشبین هستند. آنها جنگجویان خوبی هستند و با مغز خود خیلی ماهرانه می جنگند. مخالفت دیگران و موانع و مشکلات برای آنها سرگرمی و مایه نشاط است و از آن لذت می برند. آنها هیچگاه منتظر موفقیت نمی نشینند بلکه با شتاب به سوی آن مید روند و به همین علت کمتر به دیگران وابسته اند.
متولدین اردیبهشت: صورتی
متولدین اردیبهشت خیلی به ندرت نگران می شود. هنگامی که کارها مطابق خواست او انجام نمی گیرد? اخم می کند اما عصبانی نمی شود! خویشتن داری و صبر از صفات ذاتی رنگ درونی اوست و به مدد همین خصوصیات کارهای خود را خیلی راحت انجام می دهد و چیزی نمی تواند مانع او شود. وفاداری و صداقت نسبت به خانواده و دوستان از صفات بارز اوست. همچنین به شجاعت و دلاوری او باید مدال طلا داد چرا که هیچکس مثل او نمی تواند این همه از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است سمج و لجوج باشد ولی بردباری او مثال زدنی است.
متولدین خرداد: نقره ای
رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز? مهربان ? خونگرم و صادق تبدیل ساخته که حرکاتی سریع تر از بقیه ولی دلپذیر دارند. متولدین خرداد از کارهای یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند. این افراد ذاتا بی قرار هستند و همواره در پی هیجان و تغییر و تنوع هستند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند. آنها با مهارت های ذاتی خویش چنان در ذهن مخاطب طوفان به راه می اندازند که هیچ کس متوجه تغییر مسیر ذهن نمی شود و اینگونه است که می توانند به اسکیموها یخ بفروشند و به افراد بدبین رویا !
متولدین تیر : خاکستری
تیرگی رنگ درونی متولد تیر سبب می شود که گاهی اوقات بداخلاق شود. چنانچه از کسی ساعت را پرسیدید و با اخم جواب داد? یا در سر میز غذا از کسی نمکدان خواستید و با عصبانیت به شما پرخاش کرد احتمالا او یک متولد تیر است که دوباره دچار بدخلقی شده و از زمین و زمان بیزار است. در این حالت فکر نکنید که از دست شما عصبانی است بلکه او از دنیا ناامید شده است . این حالت او موقتی و گذراست و فورا به همان آدم دلنشین همیشگی تبدیل می شود. متولد تیر همچنین قوه تخیل پرقدرت خود را به خوبی تحت کنترل دارد و تمام حالات درونی خود و دیگران را فورا دریافت کرده و در حافظه قوی خود ثبت می کند.
متولدین مرداد: طلایی
رنگ درونی متولدین مرداد غروری شاهانه به او بخشیده به طوری که همیشه می تواند میزبان باشکوهی باشد. اوبه سختی می تواند حس برتری جویی خود بر دیگران کنترل کند و همواره رفتاری فخر فروشانه دارد او برعکس متولدین فرودین که اغلب سعی می کند از یک چاه خشک آب بیرون بکشد? انرژی خود را بیهوده تلف نمی کند و از همین رو یک سازمان دهند خوب است و به راحتی می تواند وظایف و اعمال خود را سامان دهد . هر گاه که از خودنمایی دست می کشد دستوراتی که صادر می کند بسیار موثر هستند .
متولدین شهریور : نارنجی
نخستین موضوعی که در مورد متولدین شهریور جلب توجه می کند آن است که وی طوری رفتار می کند که انگار مسأله مهمی درذهن خود دارد و او در تلاش است که آن را حل کند. یا گاهی اوقات احساس مبهمی به شما دست می دهد که انگار او از چیزی نگران است. این احتمال واقعاُ وجود دارد زیرا نگرانی برای او کاملاً طبیعی است و لبخند دلپذیر او همیشه مشکلات بزرگ او را مخفی می کند. این انسان کمال گرا را نمی توانید در محافل اجتماعی پیدا کنید. احتمال اینکه تا دیروقت شب در محیط کار او را بیابید بسیار بیشتر از آن است که در میهمانی او را ببینید!
متولدین مهر : آبی
رنگ آبی آسمانی فطرتی هنری به او بخشیده که از نور و موسیقی ملایم به شدت لذت می برد. تأثیر آرامش و هماهنگی بر سلامتی متولد مهر معجزه آساست. هنگامی که در بستر بیماری می افتد قرار گرفتن در محیط عاطفی و خواندن کتاب های دلپذیر تأثیر فوق العاده ای بر سرعت بهبود او خواهد گذاشت. متولد مهر در هنگام گفتگو با دیگران ابتدا تاجایی که می تواند وراجی می کند و بعد مشتاقانه به حرف های طرف مقابل خود گوش می دهد? در دعواهای دیگران همیشه نقش میانجی را بر عهده می گیرد و واضاع را آرام می کند و صلح و صفا برقرار می سازد.
متولدین آبان : سفید
چنانچه از یک متولد آبان بپرسید که می تواند به شما کمک کند یا نه? به سادگی می گوید: ((بله )) یا ((نه))! بنابراین اگر آدم احساس و زودرنجی هستید از او در هیچ موردی نظر خواهی نکنید زیرا او هر حقیقتی را رک و راست و بی رحمانه بر زبان می راند. درپاسخ هم می گوید که شما پرسیدید و او جواب داد. متولد آبان اصلاً اهل تملق گویی و دروغ بافی نیست یعنی منش خود را بالاتر از آن می داند که دست به چنین کاری بزند. بنابراین اگر شما در موردی تعریف کرد یقین داشته باشید که از صمیم قلب گفته و ارزش آن را بدانید.
متولدین آذر: بنفش
متولدین آذر اغلب اوقات شاد و خونگرم هستند. ولی هنگامی که از صمیمیت فطری آنها سوء استفاده شود آنگاه از کوره در می روند. عصیان علیه صاحبان قدرت و قوانین و مقررات دست و پاگیر در میان متولدین آذر شایع است. او هرگز از دعوا و در گیری فرار نمی کند و از کسی کمک نمی خواهد. همچنین متولدین آذر هرگز تحمل این را ندارد که کسی آنها را به ناذرستی و عدم صداقت متهم کند. یک اتهام غیر منصفانه و بیجا ممکن است خشم آنها را شعله ور کند? پس در نحوه بیان کلمات با متولدین آذر خوب دقت کنید چرا که آنها اول دست به عمل می زنند و بعد به عواقب آن می اندیشند !
متولدین دی: قهوه ای
رنگ قهوه ای? عملگرایی متولد دی را نشان می دهد. او برای حکمرانی اصلاً احتیاج ندارد که به خودنمایی بپردازد و ترجیح می دهد که دیگران جلو باشند و او قدرت پشت صحنه بماند. البته گاهی متولد دی از یاد می برد که بلند پروازی و جاه طلبی خود را مخفی نماید و تا موقعی که رئیس گروه نشود? دست به کار نمی زند. به یاد داشته باشید که متولد دی همیشه به گونه ای رفتار می کند که تصور می کنید که مانند پر نرم و بی آزار است اما در حقیقیت مانند میخ محکم و کوبنده است .
متولدین بهمن: زرد
متولدین بهمن ترکیبی از خونسردی? عملگرایی و بی ثباتی هستند و به نظر می رسد که با افراد همدلی دارند و فقط با چند کلمه صحبت می توانند اضطراب آنها را کاهش داده و آرامشان کنند. این توانایی آنها احتمالاً به خاطر سیستم عصبی قوی و پرتوان آنهاست. متولدین بهمن معمولاً در انزوای خواصی فرو می روند و مردم معمولاً به درستی آنها را درک نمی کنند زیرا به خوبی نمی توانند با دنیای خیالی و آرمانی آنها ارتباط برقرار کنند. متولدین بهمن علیرغم آنکه دوستان زیادی در اطراف خود دارند ولی دوستان صمیمی و نزدیک چندانی ندارند .متولدین اسفند: سبز
رنگ بخشنده فطرت آنها سبب شده تا اصولاً عاری از هر نوع حرص و طمع باشند. سرشت دلپذیر? جذاب و در عین حال تنبل متولدین اسفند شما را تحت تأثیر قرار می دهد. او نسبت به همه قید و بندهایی که محدود کننده هستند بی اعتناست به شرط آنکه آزادی خیال پردازی را از او نگیرند و بتواند بنا به خواست خود زندگی کند. او همچنین در مقابل توهین ها? تهمت ها و نظرات دیگران نیز بی تفاوت است? بنابراین خیلی به ندرت ممکن است عکس العمل شدیدی از او ببینید. البته فکر نکنید که کلاً آدمی بی خیال است زمانی که احساساتش جریحه دار شود با زیرکی خاص خود به نیش و کنایه می پردازد و طرف مقابل را مورد ریشخند و استهزاء قرار می دهد
فقط متولدین آبان وآذر
مشخصات کلی متولدین آذرماه:
پر شانسترین فرد ، ساده و بی آلایش ، عاشق تعلیم و تربیت ، سازشکار ، با هوش و با نشاط ، اهل دین و مذهب و معنویّات ، کنجکاو ، خوش قلب ، دوست داشتنی ، علاقهمند به مسافرت و گردش ، اجتماعی و خوش مشرب ، اهل تجربه ، سخاوتمند ، با ذوق ، چالاک ، یک دفعه حرف شیرین می پراند ، انعطاف پذیر ، فراموشکار ، اهل عدالت ، مشتاق و پر انرژی ، زود خسته می شود ، علاقهمند به معاشرت و دوست یابی ، مرتّب کار عوض می کند ، عاشق تنوّع ، شاد و خندان ، با شهامت ، پاک و معصوم ، دعوائی و زودرنج ، اهل فرار از مسئولیّت ، خوش ذات ، صادق ، کم دقّت ، خوش بین ، منطقی ، مهمان دوست ، ولخرج ، رک گو ، اهل سؤال و جواب ، دمدمی مزاج ، برای دوست هر کاری می کند ، عاشق شهرت و افتخار ، خونگرم ، با معلومات ، سریع الانتقال و باهوش ، خوش گذران ، چیز فهم ، مشتاق بیان حقایق .
مرد متولد آذر
صادق و راستگو، دمدمی مزاج، در عشق کم اعتنا، خواهان آزادی و بیقیدی و طرفدار تنوع و مسافرت، خطرناکترین شوهر دنیا است. صاحب بزرکترین کلکسیون دوست آشنا در دنیاست، به هنگام انتخاب دوست به جای توجه به ظاهر دقت خود را متوجه باطن آنها میسازد.
زن متولد آذر
اهل منطق و واقعیت، مهمان دوست، بی ریا و پول خرج کن، بی نظم و انضباط، راستگو اما بد زبان و درشتگو، زبان متولد این ماه نیشدار و پر کنایه است اما قلبش پاک و صمیمی و بی ریا ست. بیشتر اهل شکار افتخارات و شهرت است تا اهل شکار و پول و مادیات
مشخصات کلی متولدین آبان ماه:
قوی و قدرتمند ، مصمّم و با اراده پولادین ، ورزشکار ، هوشیار ، حسّاس و خجول ، در ظاهر آرام ولی در باطن خروشان ، انتقامجوی شدید ، پر انرژی ، واقعاْ کوشا ، عاشق ماورالطبیعه ، اهل معنویّات ، عاشق مسائل مرموز ، هر کاری را به پایان می رساند ، مشکوک و کنجکاو و تودار ، مجری بسیار خوب ، پایدار و با ثبات ، محقّق ورزیده ، کاشف و دانشمند ، علاقه مند به تفتیش عقاید ، فکر سایرین را می خواند ، دارای روح قوی ، واقعاْ امیدوار ، فرمانده و سیاستمدار ، مقاوم و پر تحمّل ، فنا ناپذیر ، عدّه کمی را وارد زندگی خود می کند ، عاشق تولّد مجدّد ، دارای اهداف عالی ، بلند پرواز ، علاقهمند به روانکاوی و روانشناسی ، پر شور و حرارت ، پدری فداکار ، عاشق نصیحت کردن دیگران ، دارای افکار تخیّلی و ایده آل ، زیبا ، حسود ، موقع شناس ، جاه طلب ، خشن ، قابل اعتماد ، متنفّر از دروغ ، با وقار ، منطقی ، ماجراجو ، عاشق اسرار حیات و جهان ، با اعتماد به نفس ، شجاع و دلیر ، کمال گرا ، اهل معنویّات و واقعاْ قاطعانه عمل می کند .
مرد متولد آبان
تیز هوش، با اراده، خواستار هدفهای بزرگ، پدری دلسوز و مهربان، مواظب باشید که هرگز به مرد متولد این ماه دروغ نگوئید و احساسات او را جریحه دار نکنید و یا بر خلاف غرور مردانه او رفتار و گفتاری نداشته باشید زیرا که انتقام و عکس العمل خشمگینانه او بسیار سوزنده و خطرناک است.
زن متولد آبان
طناز و زیبا، خانه دار و گرم، حسود و انتقامجو، راز دار و خود دار، موقع شناس و گاه جاه طلب، جذاب و مغرور و با اعتماد به نفس، برای متولد این ماه اندکی علاقه و یا اندکی تنفر مفهوم ندارد یا عاشق است یا دشمن و در غیر اینصورت کاملا بی تفاوت و بی اعتناست
فال با قرآن
در بیان تفأل به کلام الله مجید به حروف هجاء »
( فال با قرآن )
شمر از سطر هفت از هفتمین ان
عقیدترا بران ای صاحب فال
ز «ب» از منعمانت ، فتح بابست
ز «ث» دنیا و دین بر دست می آر
ز «ح» از اقربا ، جام خوشی نوش
ز « د » اصحاب دولت را خبرگوی
ز« ر » نیکی بود ، شادان نشینی
ز «س» بینی سعادتهای بی حد
ز «ص» ای خواجه ، صبر و مکث باید
ز «ط» زاهد شوی ، تقوی برانی
ز «ع» امر محبتها عیان است
ز «ف» شادی تو را باشد به هر حال
ز «ک» ایمن نباید بود از هول
ز «م» آید ملامتهای مشهود
ز «واو » ت هست نعمت توی در توی
ز « لا» تشویش باشد نی نه چندان
که خشنود انی از نعم المابی
گشا مصحف،ورق زان هفت گردان
ز هفتم سطر،حرفِ اولست قال
چو فال آید « الف » خیر و صواب است
چو «ت» آید ، بباید توبه زان کار
چو «ج» آید ، بکن جهدی و می کوش
چو «خ» آید، امان از خوف میجوی
چو « ذ » آید، تو خود آن خوار بینی
چو « ز » آید، بیابی مالِ بی عدّ
چو «ش» آید، خصومت پیشت آید
چو «ض» آید،در آن کار است گرانی
چو « ظ » آید، ظفر بر دشمنان است
چو «غ » آید، خطر باشد،بده مال
چو «ق» آید، شوی مقبول در قول
چو «ل» آید ، برآید حاجتت زود
چو «ن» آید، بود آن کار نیکوی
چو «ه»آید ، خدا خشنود و خصمان
چو «ی» آید ، زغایب مژده یابی
نحوه گرفتن فال :
با وضو قرآن را بدست بگیر، آن را زیارت کرده و با توجه به نیتی که در دل داری ،
صفحه ای از کتاب خدا را باز کن. از آن صفحه ، هفت ورق جلو برو. بعد از آن ، از ابتدای صفحه، هفت سطر بشمر و پایین بیا. بعد در میان سطرهای بعدی ، هفت بار کلمه
« ان » را پیدا کن. بعد از یافتن هفتمین بار از کلمه « ان » ، دوباره هفت سطر بشمر و جلوتر برو. ابتدای سطر هفتم از هفتمین کلمه « ان » که پیدا کرده ای، اولین حرفی که سطر با آن شروع شده، معنی فال توست. آن را با فال بالا معنی کن!
موفق باشی و فالت نیک انشاءالله!
نگاه ساکت باران بروی صورتم دزدانه می لغزد ولی یاران نمی دانند که من دریایی از دردم به ظاهر گرچه میخندم
به ترکه میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو میگه مامانتو
ترکه بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد، اسمشو میگذاره: پسفطرت!
اگر از پایان گرفتن غم هایت ناامید شده ای به خاطر بیاور که زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید
زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدى، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند
رشتیه میاد خونه میبینه بچه ها حسابی شلوغ پلوغ کردن . میگیره همه رو میزنه و ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمیگه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر بین بچه هات فرق میگذاری؟ رشتیه میگه: آخه اون یکی سیده
اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشق و دیوانه ام بود
از زندگی سه چیز آموختم ?.از عشق رسوایی ?.از دوست بی وفایی?. از شب تنهایی
اگه یه روز آدما رو با رنگ بشناسن دوست دارم رنگت آبی باشه … که مثل آسمون همیشه رو سرم باشی .. می میرم برات
عشق چیست :. به کوه گفتم عشق چیست؟! لرزید به ابر گفتم عشق چیست؟! بارید به باد گفتم عشق چیست؟! وزید به پروانه گفتم عشق چیست؟! نالید به گل گفتم عشق چیست؟! پرپر شد به انسان گفتم عشق چیست؟! اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: دیوانگیست
عکستو زدم جای ساعت دیواری از اون موقع به بعد تو شدی تمومه لحظه هام
عمری با غم عشقت نشستم به تو پیوستم و از خود گسستم ولیکن سرنوشتم این ?حرف بود تورا دیدم ، پسندیدم ، گسستم
???سه تا شیش داره مال پارسال بود امسال مد شده ??? سه تا هفت داره ، زمستونا خیابونا برفداره ؛ صابون که به دست بمالی کف داره ، ایران و اینجوری نبین نفت داره ، نونوایی محلمون صف داره ، آهنگای قدیمی توش دف داره
گفتم : مجنونم کفتی : باش گفتم : مجنون توام لیلی گفتی : باش گفتم : چاره چیست ؟ گفتی : انتظار
کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا برای قلب من زندگی این گونه بی معنا نبود کاش بودی تا لبان سرد من بی خبر از موج و از دریا نبود
دل هیچکس نمی سوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمعی که می سوزد سر خاکم
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم به خدا می شکنم
میدونی فرق تو با عشق زندگی و گل چیه ؟ عشق یک کلمه هست ولی تو معنی ان هستی ، زندگی یک اجبار هست ولی تو دلیل آن هستی ، گل یک گیاه هست ولی تو عطر آن هستی
درسکوت دادگاه سرنوشت / عشق برما حکم سنگینی نوشت / گفته شد دل داده ها از هم جدا / وای بر این حکم و این قانون زشت
می شود ای دوست آیا آن نگاهت را خرید ؟****یا برای آسمان ها روی ماهت را خرید؟******* من دلم لبریز از آشوب و زنگار رو غم است****می شود آیینه وش یه لحظه آهت را خرید؟
پاییز از زمستون غمگین تره چون بهار و ندیده، ولی من از پاییز غمگین ترم ، چون تاحالا تورو ندیدم
دختر:موجودی است که وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!! و وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!! وقتی غمگین است آه میکشد و وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد . وقتی بدش می آید میگوید ویشششش . وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی. همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند .از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود
یه ترکه میخواسته بخوابه دوتا جا میندازه، میگن چرا دوتا جا انداختی، میگه آخه دو شبه که نخوابیدم
ترکه میگن نخست وزیر به انگلیسی چی میشه ؟ میگه : First And Under !!!
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند ما را ز درون خویش غافل کردند انگار کسی به فکر ماهی ها نیست سهراب بیا که آب را گل کردند
رشتیه با احساس از زنش میپرسه شب عروسیمون یادت میاد؟؟؟ زن:آره, چقدر جات خالی بود
فردا که بارون بیاد شاید زیر چتر تو باشم … و از همین حالا خیس باروونم
امروز قلبم درد گرفته بود. فکر کنم یه کمی تپل شدی و جات تنگ شده
دختر با ظاهری ساده و نه مذهبی در حال عبور کردن از خیابان بود پسری از پیاده رو داد زد سیبیییلو چطوری؟ دختز کاملا خونسرد تبسمی کرد و جواب داد وقتی تو زیر ابرو بر می داری من سیبیل می زارم تا این جامعه یه مرد هم داشته باشه پسر سرخ شد و چیزی نگفت
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم
مراقب افکارت باش که گفتارت میشود… مراقب گفتارت باش که رفتارت میشود… مراقب رفتارت باش که عادتت میشود… مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود… مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود
پندی از یک داغ دیده: هرگز به علامت آبی و قرمز روی شیر توالت اعتماد نکن!
به من بی اس ام اس کمک کنید ، الهی خیر از گوشیت ببینی ، اجرت با مخابرات !
اگه تو رو تو بیابون بکارن کاکتوس در میای!
اگه تو رویا بکارن کابوس در میای!
تو کویر بکارن خیارشور درمیای!
تو دل من اگه بکارن… عمرا دربیای!
دوست دارم با تو بخوابم، منو تو تنها باهم، من بی تو خوابم نمی بره، کجایی زیر شلواری من!
اگه از در بندازی بیرون از پنجره میام؛ اگه پنجره رو ببندی از راه آب میام؛ اگه راه آب رو کیپ کنی از دودکش میام؛ اگه بخاری رو روشن کنی از شیر آب میام؛ اگه شیر آب رو ببندی زمین رو می کنم و از زمین میام!
چاکر شما: سوسک!
به خانومی که سن واقعی اش را می گوید نباید اعتماد کرد چون از چنین خانومی گفتن هر چیزی بر میاد!
(مخصوص نیمه شب) یادت باشه که یادت بندازم که به یادم بیاری که یاد بدی دیگه این وقت شب با SMS کسی رو بیدار نکنم
اگه گفتی ?شنبه شب بعد از ساعت ?? چی می شه؟
…
…
…
هه هه! خوب معلومه دیگه! جمعه می شه!
سی ان ان… ای بی سی… الجزیره… العربیه… شبکه خبر… همه تایید کردن که تو اسکولی!
----------------------------------------------------
اس سرکاری
smsسرکاری، smsضد حال
دوستت دارم قد یه بشکه ب-ن-ز-ی-ن، خاطرخواتم قد یه پمپ ب-ن-ز-ی-ن، روز تولد تو بهترینم، هدیه بهت میدم یه کارت ب-ن-ز-ی-ن
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگه کسی بهت گفت:
دوستت دارم
میمیرم برات
فدات شم
تمام زندگیمی
زود باور نکن!!!
اگه میخوایی امتحانش کنی.......
بهش بگو:
کارت سوخت رو میدی به من؟؟؟!!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سر تو بزار رو شونه هام خوابت بگیره / جا خالی میدم بخوری زمین حالت بگیره
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------دوست دختر غضنفر بهش میگه: اگه توجه کنی میبینی که نگاهم باهات حرف میزنه.غضنفر میگه:اینقدر پلک نزن،صدات قطع و وصل میشه
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر آسمون بیفته. اگر زمین بلرزه. اگر خورشید سیاه شه. اگر ماه به دو نیم شه. اگر دریا صحرا شه. . . . . . . . بدبخت داره قیامت میشه. نشستی اف می خونی!!؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دوست داشتم جیگرتو بخورم اما حیف باید تا عید قربان سال دیگه صبر کنم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
میدونی به یه دختر خوش گل که لباس خواب پوشیده چی میگن؟میگن: شب بخیر!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- عجب چرخ عجیبی : زن از سوسک میترسه _ سوسک از موش میترسه _ موش از گربه میترسه _ گربه از سگ میترسه _سگ از مرد میترسه _ مرد از زن میترسه
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- میتونم یه چیزی رو بهت بگم؟مطمئن باش از ته قلبم میگم.همیشه از خدا میخواستم که تو زندگی یه همراه خوب بهم بده.همراهی که همیشه کنارم باشه و من بتونم به راحتی باهاش ارتباط بر قرار کنم.خدا یکی رو بهم داد.همراه من نوکیاست مال تو چیه
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ای پیتزای عشقم! همبرگر قلبم! کباب زندگیم و اسپاگتی افکارم! بی تو فلافلم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آرزو دارم در سال جدید خوشیهاتون مثل " اسهال " باشه ........ مداوم .... مکرر ..... روان و روشن
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه ضرب المثل نمیدونم کجایی میگه که به هیچ کس به جز خودت و خرت اعتماد نکن منم به جز خودم و خودت به هیچ کس اعتماد نمیکنم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اسمان را ستاره زیبا میکند باغچه را گل عشق را محبت بیابان را چمن چشم را اشک و تو را عمل کردن دماغ زیبا میکند
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه... دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم... اما تو هر کار بکنی قشنگ نمیشی پس بیخود زور نزن
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سوال روان شناسی: با جواب دادن به این سوال میتوانید بفهمید افسرده هستید یا نه! سوال:افسرده
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به اشتیاق اولین دانه برف، به تحمل آخرین برگ پاییز، به گرمای تن خورشید و به زیبایی آسمان شب قسم می خورم که سر کاری
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خروسه میره لب دیوار میبینه ماشین حمل مرغ رد می شده صدا میزنه بچه ها بیایید سرویس دخترها داره میاد دیدم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بابا نوئل بهم گفت بین گل و گلدون یکیو انتخاب کنم...منم گلدون رو گرفتم تا تورو توش بذارم.... . . . . . . . . آخه تو بهترین کود دامی دنیایی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شباهت آقایون با آگهی بازرگانی چیست؟ شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیزی برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قد قد قد قد قد قد قد قد خوبه ... خوبه همینو تمرین کن فردا تخم گذاشتنم یاد می گیری !!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم دفعه اولش نیست,آخرش هم نخواهد بود وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باش
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مواد به کار رفته در ساخت زنان: گوشت و استخوان 40 تا 60 کیلو. لوازم آرایش یه من. عشوه چهل خروار. قر و فر 50 دور در دقیقه. زبان 14 متر. توانایی بیان 2000 اسب بخار. قدرت اشک ریزی 5لیتر در ساعت. منطق 2 گرم در کل. عقل نیم مثقال. لجبازی به اندازه کافی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دل من مثل یه برکه است که تو تنها غورباغه ی اونی!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خواص گوسفند :1-بو می دهد 2-سبزی می خورد 3- گاهی می خوابد 4-پرواز نمی کند 5-SMS های سر کاری را با دقت می خواند
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- آخرین نرخ مهریه دختران : ???7 لیتر بنزی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عاقد خطاب به عروس:آیا وکیلم شما را با مهریه 1000 لیتر ب-ن-ز-ی-ن و 14 عدد کارت سوخت به عقد دائم آقا محمود در بیاورم؟ . . . عروس رفته ماشینش رو گازسوز کنه....
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بیبنم اگه یه روز از خواب بیدار بشی ببینی اون که دوستش داری گذاشته رفته صبحونه چی می خوری.؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تو برای من یه فرشته بودی اما هیچ وقت منو دوست نداشتی و همیشه با رقیب های من پرواز کردی .خدا را شکر تازه فهمیدم تو عزرائیلی.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از خدا میخوام موانع رو از سر راهت برداره...
.
.
.
.
.
.
آخه خر نمیتونه مثله اسب از روی موانع بپره...
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگه از کنار خر رد شدی ار ار کرد بدون زوج مورد علاقشو پیدا کرده ...!!!((بهت تبریک می گم-خیلی به هم میاین!!!))
نظر یادتون نره
متن اهنگهای ساسی مانکن
تهرانو LA کن
چیکی چو پکو چی کیه؟ 6 و 9 کسی جون نخوره کیه؟ اوه اوه
ت ت تهرانو اِلِی کن گور بابای اِی کن
برو به دی جی بگو ساسی مانکن پلی کن ساسی مانکن پلی کن ، آهاااا
اه نخواستیم بیا بیگیر شما و اینم 6 و 8
6 و 9 مال مانکنه جهانیم میکنش ، آره جهانیم میکنش
6 و نهو مانکن آوورده ، بتوون کم آوورده ، پسرش حلل که دوست دخترشو نیاوورده وووه نگو که کم آوورده
ویکه ووو baby ماها با یه قر و چندتا آها ، کاری کردیم که بیاد فارسی حرف بزنه اوباما ، بدو قر بده تو با ما
ای اِ اَ اُ اِ اِ ، اِ اَ اُ ای اُ اِ ، میگه چقد خوشگله چه لبایی داره ، خانومی لاله متاسفانه زبون نداره
ای اِ اَ اُ اِ اِ ، اِ اَ اُ ای اُ اِ ، میگه چقد خوشگله چه لبایی داره ، خانومی لاله متاسفانه زبون نداره
6 و 9 سبکه او کیه استایله ، مثلا توی مایه های اسپایدرمنه ولی تو ،
وای وای زن منی تو و تو هاتی مث میوه های صادراتی تلت تلو بده هه
حلو حال نده حل حله داره ، حرارت قر مره بره بالا حالا همه اون بلندیات مدال داری تو المپیاد
شما رادیکال 6 و 9 تقسیم بر قر ضربدریو مساوی ترکوندن مهمونیه با درصد تو ، ووو یعنی صد در صدی گل
تهرانو اِلِی کن گور بابای اِی کن
برو به دی جی بگو ساسی مانکن پلی کن آقا ساسی مانکن پلی کن
تا چشم افتاد به اون قسمت راست بدنت ، گفتم اگه چپشم همینجوری باشه که افتضه خفنه
بیا خانوم این شمارمه ، اینم کارت ادارمه
وای وای عزیزم کجایی من تو ترافیک فرشتم ، مگه بنز نمیخواستی خب چکشو برات نوشتم
میگه بدش من وای چکمو ، حالا بدو ناز کن یکمو ، نده توو شکمو ، وای دیگه چی بت بگمووو
وای الهی بیماری بگیرم ، هی دکترا بم اصرار کننو بگم اِم آر آی نمیرم ، آخ میخوام واست بمیرم و بگو پیش منی
هااا من همون روانیم آره که آهنگام قریه ، و تو ام به داف بمبی که بدنت حرفه ایه
بیا پیشم همین حالا حالا ، ووو دامنتو بده بالا بالا هااا
هرکی گرمشه اون وسط ساسی مانکنو داد بزنه ، این تِرک 6 و 9 آهااا ووو مث باد بزنه
ویکه ووو baby ماها با یه قر و چندتا آها ، کاری کردیم که بیاد فارسی حرف بزنه اوباما
تهرانو اِلِی کن ، عطرمو اسپری کن ،
دی جی داره داد میزنه ساسی مانکنیو ای کن ، بابا ساسی مانکن پلی کن
6 و 9 آووردم ، تز 6 و 10 زد به سرم ، این باشه وظیفه امیر علی مانکن پسرم موشولینا کوشن؟............................................. ..............
پروداکشن ساسی همه جا گشت
پس گوش بده بم هه هه
ساسی مانکن سال 88
میرم دم جا لباسیم و لباسام و میپوشم
کجا رفتن بگو کجا موندن بگو موشول اینا کوشن
بپوش لباسای آبی تو من آبی نمی پوشم
مگه اختراع شیش و هشتیم که ورژن بالاترم رو نمیفروشم
تو که آخ تو که تلخی بگو با چی خودنت
تو که ویزا نداشتی چه جوری کرواسی بردنت
بردنت پختنت شکلاتی شد تنت
مردشورت رو ببرن با این ساسی گفتنت
آوووو ساسی مانکن
شر من دم اگه که رفتم از دستتون آره این ساسی مانکن
آخه جای واکسن روی *****
دکمهات هم که دم و دقه بازن
الو سلام ساسی خوبی من فرنوشم
فا نمیدونی موشول اینا کوشن
وای سیا میا شدی
تو که سیا میا نبودی
موشی کجا رفتی سمت عربستان سعودی
و و ساسی مانکن بیا وو ساسی مانکن بیا
تو بودی که من و فس کردی
بعد لبات پروتز کردی
بگو بینم حال میده ول گردی
دافی پاک کن اون شماره که سیو کردی
موشول اینا کوجا ان
دنبال دامن کوتاه ان
کاری نکنید که مجبور شم
بگم موشول اینا کوشن
وای
موشول اینا کوشن بیا
شیش و هشتین کیا
اسپین بیا
ببین دختر خانوم 68 تی
خوب رفتی چرا دوباره برگشتی
دیدی طرف ما فراوون مایست و
آره اشکان هم که همه جوره پایست و
واسه باری منو دیدی و تو عشق کردی
وای واسه جلب توجه مش کردی
انقدر راه نرو و تو همه چی دخالت کن
خانوم بدو برو حجابت رو رعایت کن
آها
تو حمیرا دوست داری و من عاشق صدای گوگوشم
میخوام برم به مایکل جکسن آهنگ های بندری بفروشم
چرا شنبه ها و یک شنبه ها اون من و میبره و میگه جوجوشم
تو که نمیدونی میدونی بابای کوپه گین*** پ کوشن
تو که آخ تو که تلخی بگو با چی خودنت
تو که ویزا نداشتی چه جوری کرواسی بردنت
بردنت پختنت شکلاتی شد تنت
مردشورت رو ببرن با این ساسی گفتنت
پدر پسر عموی نا تنی پدرت قراره بیاد خونتون بت انگلیسی یاد بده
یه زحمتی بکش و خارجکی نشو و فارسی صحبت کن و تو به ما این تریپی فاز بده
آخه موهای خودش ریسه و سیژه
بیرون هم تنهایی میره گم میشه
بابا این که جزو کار های جزئیشه
تا بیاد خودشو دکون بده صبح میشه
آها
موشول اینا کوجا ان
دنبال دامن کوتاه ان
کاری نکنید که مجبور شم
بگم موشول اینا کوشن
وای
موشول اینا کوشن بیا
شیش و هشتین کیا
شعرا دخی فکر میکنه پدیده است و
دوس دارم علشمس و
علی ول کن این که سلیت هست و
اسمش موشول نی منیژس و
این ساسیه چه قده علاف
چرا چون که ندارم سانتافه
یا پرورش ندادم زرافه
فکر میکنه محسن مخمل بافه
مهدی و علیش و من و اکبر
و آقای دکتر مهرپرور
توصیه میکنیم که بخوری وول کمتر
آقا پسر میشه یه کم بری اونور تر
من اصا حرفاتو گوش نمیدم تو باز میگی
چه صدای خوبی داری
تو رو خدا راستی میگی
آره جون من تورو خدا راست میگی ساسی صدام خوبه .................................................. ............ .................................................. ..........................................نیناش ناش
آها
نینی نینی بکن نیناش ناش
بدو
ههه
ساسی مانکن پروداکشن
او ساسییییییییییییییییی حالا مانکن
بدو کمرت بلرزون
با رادین باند
حجی
آقایون خانوما یکیتون به من سریع بگه که این خانومه که با ما جوره
یه کمکی از ما دوره / موهاش طلایی و صاف و بوره / من عاشقشم و قبوله؟
آره آره آره قبوله
وااای / همونی که خیلی نایسه / عمرا سرکوچه وایسه / راه میره آسه آسه
بگو ببینم قبوله ؟
وااای وااای قبوله
حالا امیر مسعود
وای خاک عالم دیدی / چشاشو دیدی و پسندیدی / دیدی به تو گفتم که چقد
رنگ چشاش توپه / خوشگل و با تیریپه / سوژه واسه ی کلیپه / عطر تنش کشته منو / ادکلنش جوپه
ای وای که چشاش مانکنو کشتش // قربونش برم که فقط با خودم میگذره خوش بهش
ناخونای مصنوعیشم اصله / بدجوری به دل من وصله
با اون قیافه خوب زیباش ناش / حالا بدو بکن نیناش ناش
چی شده ؟/ کسی نیگا نیگا کرده تو رو / برم بکنم ادبش /دکتره / برم دم مطبش / قلدره / بزنم تو دهنش
هاا بزن زنگو / بگو ببینم خانوم میشناسی ارژنگو / بین غذاها چطور دوست داری خرچنگو / آخ میخوام فقط واسه من بپوشی لباسای شب تنگو
آها
مبین
لیدیز اند جنتلمن یکیتون به من سریع بگه که این خانومه که با ما جوره
یه نموره از ما دوره / دامن کوتاش ایجوره / چی می گی چی می گی قبوله ؟
آره آره آره قبوله
وای وای وای همونی که خیلی نایسه / عمرا سرکوچه وایسه / راه میره آسه آسه شما چی میگید قبوله ؟
وااای وااای قبوله
وای خاک عالم دیدی / چشاشو دیدی و پسندیدی / دیدی به تو گفتم که چقد
رنگ چشاش توپه / خوشگل و با تیریپه / سوژه واسه ی کلیپه / عطر تنش کشته منو / ادکلنش جوپه
پول ماشینو / دوتا خونه دراندشتو / پول چکای بی برگشتو بدم و بزنی تو رگ و یه آب روش / به من تو می کنی یه بار گوش ؟ / آقا یه بار بوش
زنگ و زد و گفت این خانومه که خیلی دلبره / از جنیفر لوپزه ما بهتره
نیناش ناشم بلده
وای اگه لباشو به من نده دلم ریش میشه / خانوم این آقا پسره کیت میشه ؟
بیا پیش ما بشین و پادشاه این منطقه خواستت / تو یه ملکه فوق العاده ای میگیرم دنیا رو واست
آها
وای خاک عالم دیدی / چشاشو دیدی و پسندیدی / دیدی به تو گفتم که چقد
رنگ چشاش توپه / خوشگل و با تیریپه / سوژه واسه ی کلیپه / عطر تنش کشته منو / ادکلنش جوپه
آقایون خانوما یکیتون به من زودی بگه که این دخیه که تنگه مانتوش / صورتیه رنگ پالتوش / چجوریه رقص تونگوش ؟
ل ل ل ل لباش چطور سرخه ؟ / واسه فروش که نداره غرفه ؟ / مریض میشه نمیکنه سرفه / دم و دقیقه تو زمینه گلفه
ساسی مانکن پروداکشن
رادو رکوردز ............................................... .................................................. ....... گوشواره
بیا برگرد جون من انقده اطفاری نشو
به جز مانکن با کسی نرو و با کسی تو همبازی نشو
گوش کن کوچولو
ساسی مانکن می خوان ، ساسی مانکنم میاد
امیر مسعود با علیشمسم میاد
بیا برگرد جون من انقده اطفاری نشو
به جز مانکن با کسی نرو و با کسی تو همبازی نشو
وقتی منو بوس می کنه و دوتا چشماشو می بنده
قربون اون لباش برم که دم به دیقه می خنده
حالا موهاتو بریز رو دوشت چند روزه نیستی کوشت
قلبمو بردی نوش جونت ولی جون من بدو و گوشواره هاتو یالا بذار تو گوشت
بوس می کنم از لبش من که از مربای تمشکم
خوشمزه تره و دمش گرم
حالا .......... برقص دوس داره با تو
بمونه و یواشکی در بیاره اون گوشواره هاتو
حالا بالا بالا شیش و هشتیاش بیان وسط سریع
اگه اینو دوست ندارید بریم تو فاز بندری
حالا همگی بیان وسطه وسط
ببینم جسد مسد دخترا رو
بکنید قفل درا رو
بیارش اون دختر خالتو
عه جا نذاری گوشوارتو
جا بذاری میرم و می کنم گوشای دوستای پتیارتو ، آها
هستی بلا بلا بلا بلا بلا بلا
واسه تو می خرم طلا ملا
ادا مدا اصلا نداری میشم حتما فدات
خودتو نکن لوس بدو لپمو بکن بوس
دافای مو بلوند خیلی بهترن از مو مشکیا
پیش اینا با بنزم پیش مشکیا من با پرشیا
ویلا تو فشن بخوای برات می خرم کنسرت ساسی می برم
از رو برج میلاد می پرم فقط با تو می مونم و واسه ی تو من گوشواره هامو می خرم
بیا اینجا که موزیک خوراکه دنسه
پسرا تو بغل دافای با نمک و سبزه
به چه دختری اسمت پارمیداهه یا مهنازه
جنس گوشوارت چیه بدلی یا که الماسه؟
آخ ، بیا برگرد جون من انقده اطفاری نشو
جز علیشمس با کسی نرو و تو همبازی نشو
وقتی منو بوس می کنه و دوتا چشماشو می بنده
قربون اون لباش برم که دم به دیقه می خنده
حالا موهاتو بریز رو دوشت چند روزه نیستی کوشت
قلبمو بردی نوش جونت ولی جون من بدو و گوشواره هاتو یالا بذار تو گوشت
گوش کردی کوچولو؟ .................................................. .......................... پاستوریزه
ساسی مانکن اوه اوه حسین مخته ، فرییید
یه ساسی مانکن پروداکشن
الهی که من قربونت خنده هاش بشم بگید ایشالا ، ایشالا
هرکی می بینت الهی بمیره اگه سریع نگه ماشالا ، ماشالا
چشاتو رو غریبه بستی خونواده دار که هستی
آفتاب و مهتاب ندیدی انقد تو خونتون نشستی
آرزوم اینه که یه بار تو خیابون دستای منو تو بگیری
آرایش که اصلا نمی کنی سلاریومم نمیری
بابا خط چشی رژ لبی چیزی نداری تو کیفت
اشکال نداره همینجوری دافا رو می ذاری تو جیبت
هیچکی ندیده تو رو همه شب و روزو واسه دیدن تو بیدارن
لباساتم تلفنی سفارش میدی الان واست میارن
آها ........... می خوام همه بدونن که تویی عروس جدید خاندان مانکن
آرزوم اینه که یه بار تو خیابون دستای منو تو بگیری
آرایش که اصلا نمی کنی سلاریومم نمیری
بمون با من نرو با اون پسره که پرشیا داره
قایم موشک بازی می کنیم جر می زنه چش نمی ذاره
به به چه خانم دکتری خورد به پستم
می تونم اسمتو بپرسم
چشاتو ببر و قایم کن
تا پسرا نیان و بدزدن
ساعت شیش و نیم عصر که میشه میگی که برم دیره
به جای شمال و مهمونی این کلاس زبان میره
حالا به جز من کی هستش که نرنجی از دستش
دوست نداری که فقط با من بیای بریم گردش؟، آره
الهی که من قربونت خنده هاش بشم بگید ایشالا ، ایشالا
هرکی می بینت الهی بمیره اگه سریع نگه ماشالا ، ماشالا
چشاتو رو غریبه بستی خونواده دار که هستی
آفتاب و مهتاب ندیدی انقد تو خونتون نشستی
بدجوری های کلاسه ، آره او یه
فوق العاده خوش لباسه ، آره توی
هرجایی که باشی با ماشین نباشی با ماشین بی ماشین بی نقصی
ولی حیف که نمی رقصی
دوتا پاتو بریدن که همش یه گوشه گرفتی نشستی؟
نگو عشقتو فرید ندید
دوست دارم عجیب غریب
شدیده شدید کیس می
آها یادم نبود که تو اهل کارای صحنه دار نیستی
الهی که من قربونت خنده هاش بشم بگید ایشالا ، ایشالا
هرکی می بینت الهی بمیره اگه سریع نگه ماشالا ، ماشالا
چشاتو رو غریبه بستی خونواده دار که هستی
آفتاب و مهتاب ندیدی انقد تو خونتون نشستی
آرزوم اینه که یه بار تو خیابون دستای منو تو بگیری
آرایش که اصلا نمی کنی سلاریومم نمیری
مهدی سلوکی
مهدی سلوکی در 14 خردادماه سال 1361 در اصفهان به دنیا آمد، پدرش افسر نیروی هوایی ارتش و اصالتا تهرانی است، زمانی که مهدی به دنیا آمد، سرهنگ سلوکی مامور به خدمت در پایگاه هشتم شکاری نیروی هوایی در اصفهان بود و به همین دلیل شناسنامهاش را در اصفهان گرفتند پس از پایان ماموریت پدر به همراه خانواده به تهران بازگشت و در محله نارمک تهران سکنی گزید.
مادر او اصالتا اراکی است، فرزند اول خانواده محمد در سوم اسفندماه سال 1358 به دنیا آمد، او مجری شبکه تهران است. خانواده سلوکیها اصیل و متعصب و مذهبیاند. پدر و مادر هر دو تحصیلکرده و اهل فرهنگ و هنر بودند.
دوران کودکی مهدی مثل بقیه پسر بچهها، به شیطنت گذشت، در مجتمع مسکونی پایگاه هشتم شکاری مهدی اغلب اوقات با همراهی برادرش مشغول بازیهای کودکانه بود.
مهرماه سال 1367، مهدی به کلاس اول رفت، از آنجا که محمد در کلاس پنجم همان دبستان درس میخواند، دیگر بچههای مدرسه حریف شیطنتهای او نمیشدند. مهدی بسیار باهوش و با استعداد و پرحافظه بود، اما به خاطر همان شیطنتها فرصت کمتری برای درس خواندن میگذاشت و همیشه شب امتحان برای نمره زحمت میکشید! برادرش هم به او کمک میکرد و این روال در دوران راهنمایی هم ادامه داشت تا اینکه وارد دبیرستان شد. مهدی هنرستان و رشته گرافیک را برگزید در حالی که در کودکی خود و خانوادهاش آرزوی مهندسی، خلبانی و پزشکی داشتند. او در هنرستان مالک اشتر تهران، درس خواند و در همین مقطع هم بود که جذب کار هنری و تلویزیونی شد تا آنقدر سرش شلوغ شود که
دیگر زیاد به درسها نرسد. البته مسیر آیندهاش را هم انتخاب کرده بود و گرافیک دیگر به کارش نمیآمد. او سال 79 دیپلم گرافیکش را گرفت و دیگر تمام وقت روی کار هنری و حرفهای زوم کرد و انرژی گذاشت.
پس از پایان دوران خدمت سربازی و در شرایطی که چند مجموعه بازی کرد و چند برنامه را به عنوان مجری در کارنامه داشت، احساس کرد که در دانشگاه باید شرکت کند، به همین دلیل برای کنکور خواند و در رشته بازیگری دانشگاه آزاد اراک قبول شد، منتهی حجم بالای کار و کمبود وقت اجازه داد، او تا لیسانس پیش برود. گفتنی است مهدی سلوکی نقاشی چیرهدست است.
درباره او میگویند: همیشه معلمها و ناظمها از دستش شاکی بودند و هر روز یک جای بدنش درد میکرد تا اجازه بگیرد و به منزل برود! دیگر همه دستش را خوانده بودند، اما مهدی آنقدر طبیعی نقش بازی میکرد که اصلا جرقه بازیگر شدنش هم توسط یکی از معلمان زده شد و روزی به او گفت: تو بهتر است بروی هنرپیشه شوی!
پگاه آهنگرانی
متولد 1363
دختر منیژه حکمت و جمشید آهنگرانی
تحصیل نیمه تمام در هنرستان موسیقی.
در 6 سالگی در فیلم گربه آوازخوان بازی کرد. اما شاید در دومین بازی کارنامه هنری اش در سن پانزده سالگی بود که درخشید: بازی در نقش تداعی در فیلم ددختری با کفشهای کتانی. بازی راحت و روانش نظرات مثبتی در پی داشت. تا اینکه جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فیلم قاهره بدست آورد. او در اولین تجربه کارگردانی مادرش به نام زندان زنان در سه نقش متفاوت بازی کرده است.
گلشیفته فرهانی
نام اصلی:رهاورد فراهانی
تاریخ تولد: 1362
محل تولد:تهران
مدرک تحصیلی:فارغ التحصیل هنرستان موسیقی
دختر بهزاد فراهانی و فهیمه رحیم نیا
خواهر شقایق فراهانی
- تنها خوش شانسی بزرگ او بازی در فیلم درخت گلابی - یکی از بهترین فیلم های مهرجویی - است.
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر.
- بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم « بوتیک » و « اشک سرما » به انتخاب نویسندگان و منتقدان
- برنده تندیس زرین هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « اشک سرما »
گلشیفته فراهانی در ?? تیر ???? در تهران متولد شد. وی فرزند «بهزاد فراهانی» و «فهیمه رحیم نیا»، خواهر «شقایق فراهانی»، بازیگران سینما و تلویزیون میباشد. او دانشجوی رشته موسیقی از دانشگاه جامع علمی کاربردی است. همچنین بازی در سینما را از سال ???? با فیلم «درخت گلابی» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» آغاز کرد.
در فیلمهای «درخت گلابی»، «زمانه»، «بوتیک»، «اشک سرما»، «به نام پدر»، «میم مثل مادر»، «گیس بریده» و «سنتوری» به ایفای نقش پرداخته که با درخت گلابی بهترین بازیگر نقش اول جشنواره ?? شد و برای بوتیک و اشک سرما سومین بازیگر جشنواره ?? بهترین بازیگر هشتمین دوره جشن خانه سینما و بهترین بازیگر زن جشنواره بزرگ سه قاره (نانت فرانسه) رابدست آورد.
فیلم «میم مثل مادر» با هنرمندی وی از استقبال فراوان تماشاگران و منتقدان برخوردار گشت. در این فیلم وی نقش مادری شیمیایی شده در جنگ ایران و عراق و صاحب فرزندی که دچار مشکلات تنفسی است را ایفا میکند.
کامبیز دیرباز
متولد 1354 تهران
مدرک تحصیلی: لیسانس بازیگری از دانشکده هنرهای دانشگاه آزاد اسلامی
آغاز فعالیت هنری از سال 1376 با حضور در تئاتر سیاوش خوانی
آغاز فعالیت سینمایی: دختران انتظار (رحمان رضایی، 1378)
......................................................
مصاحبه با کامبیز دیرباز:
محدثه واعظی پور:کامبیز دیرباز بازیگری سینما را با نقشهای کوتاهی در «دختران انتظار» و «نغمه» شروع کرد.بازی در «دوئل» و دریافت سیمرغ بلورین آغاز یک جریان تازه در کارنامه حرفهای این بازیگر بود. دیرباز پس از «دوئل» در فیلمهای «گرداب»، «به نام پدر»، «مقلد شیطان»، «سرگیجه» و «اخراجیها» بازی کرد. این گفتوگو به بهانه اکران «اخراجیها» فیلمی که دیرباز در آن نقش مجید سوزوکی شخصیت اصلی را بازی کرده انجام شده در روزهای پایانی سال 85 که دیرباز مشغلههای زیادی داشت. چند روز را سر صحنه مجموعه «در چشم باد» در شمال کشور میگذراند و چند روز به تهران میآمد تا به ضبط برنامه نوروزیاش در رادیو برسد.
وقتی خدا بهت میگه :باشه چیزی رو که می خوای بهت می ده
وقتی میگه:صبر کن چیزی بهتری روبهت می ده
وقتی میگه:نه داره بهترین رو برات آماده میکنه
من با نظرهاتون جون میگیرم پس بهم جون بدین